اين نوشته هايي است ازيك دخترخوشبخت

بدون شرح

بیمارستان از مجروحین پر شده بود...

حال یكی خیلی بد بود...

رگ هایش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.

وقتی دكتر این مجروح را دید به من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل.من آن زمان چادر به سر داشتم.

دكتر اشاره كرد كه چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا كنم...

مجروح كه چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت:

 

 

من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری.ما برای این چادر داریم می رویم...

 

چادرم در مشتش بود كه شهید شد.از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را كنار نگذاشتم...



نويسنده : مریم


معذرت میخواهم!

معذرت خواهی

همیشه به این معنا نیست که تواشتباه کرده ای و حق با 

 دیگری است ...

معذرت خواهی ، یعنی آن رابطه بیشتر از غرورت برایت

ارزش دارد ...!

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

 

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_




نويسنده : مریم


توکل به خدا

 

در این دنیا اگر غم هست

صبوری کن خدا هم هست

اگر دشمن کنارت هست

مخور غصه خدا هم هست

اگر فقر و فقیری هست

منال هرگز خدا هم هست

اگر در عشق فریبی هست

چه غم لیکن خدا هم هست

عکس متحرک طبیعتعکس متحرک طبیعت

 

 

 


نويسنده : مریم


معلم را بخش کردم اولش محبت آخرش محبت

عارفان علـم عاشـق مي شوند

بهـترين مردم معلـم مي شـوند

عشق با دانش متمم مي شود

هر که عاشق شد معلم مي شود

روز معلم مبارک باد

  _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

ای که الفبای زندگی را از سرچشمه نگاهت آموحتم. استاد عزیزم روزت مبارک

سپاسگزار معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را


نويسنده : مریم


ميلاد دخت نبي مبارك

من زاده شدم به عشق مادر

پرورده شدم به عشق مادر

در دامن او شدم چنین نور

پیوسته شدم به عشق مادر

بوی تن او بهار هر فصل

بشکفته شدم به عشق مادر

تعلیم نمودیم بیاموز

وارسته شدم به عشق مادر

از رنج زمان عبور دادی

نی خسته شدم به عشق مادر

آموخت مرا صبور باشم

دل بسته شدم به عشق مادر

هر ملک به زیر پای مادر

گل دسته شدم به عشق مادر

چون داد مرا ز شیره جان

لب بسته شدم به عشق مادر

در ساحل قلب بی کرانش

وابسته شدم به عشق مادر

او رفت و سکوت من فرو ریخت


نويسنده : مریم