اين نوشته هايي است ازيك دخترخوشبخت

منت کشی


نويسنده : مریم


برادرای شیطون



یکی بود یکی نبود، دو تا برادر شیطون بودن که به خاطر شیطنت و شلوغیشون یه محل از دستشون شاکی بود...
دیگه هر جا که خرابکاری می شده همه می دونستن زیر سر این دوتاست...
خلاصه ی کار، پدر و مادر این دو نفر صبرشون تموم میشه و کشیش محل رو میارن و میگن: " خواهش می کنیم این بچه های ما رو نصیحت کنید؛ پدر همه رو در آوردن! "
کشیشه میگه: " باشه، ولی یکی یکی بیاریدشون که راحت تر باهاشون صحبت کنم و مشکلی پیش نیاد. "
خلاصه، اول داداش کوچیکه رو میارن.
کشیشه ازش می پرسه: پسرم! آیا میدونی خدا کجاست؟
پسره جوابشو نمیده و همین جور در و دیوار رو نگاه می کنه...
باز ازش می پرسه: "پسر جان! میدونی خدا کجاست؟ "
ولی دوباره پسره به روش نمیاره...
در نهایت دو سه بار کشیشه همین سوالو می پرسه و پسره هم به روش نمیاره...!
آخرش کشیشه شاکی میشه و داد می زنه: بهت گفتم خدا کجاست؟!
پسره می زنه زیر گریه و به سمت اتاقش فرار می کنه و در رو هم پشتش می بنده!
داداش بزرگه ازش می پرسه: چی شده؟؟؟!!!
پسره میگه: بدبخت شدیم!!
خدا گم شده، همه فکر می کنن ما برش داشتیم...


نويسنده : مریم


زنگ تفریح

 

 

 اگر کسی با شما مشکلی دارد،یادتان باشد که :

 این مشکل اوست نه شما ...!

 در این دنیا از دو راه می توان موفق شد :

یا از هوش خود یا از نادانی دیگران

 

 

 

 


نويسنده : مریم


سقوط

 

در سقوط هم میتوان سهمگین و زیبا و پر صلابت بود

این را آبشار می گفت ...!


نويسنده : مریم


من حرفي ندارم..

گلم!

نازم!

عسلم!

جيگرم!

عشقم!

شيرينم!

ملوسم!

خوشگلم!

بانمكم!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

تازه متولد "آذر هم هستم"...:|:|:|:|


نويسنده : مریم


چون تقدیر من تقصیر من است ..

نمی دانم اینجا که ایستاده ام تقدیر من است یا تقصیر من !!...
اما وقتی یافته هایم را با باخته هایم مقایسه می کنم 
می بینم چون وجدانم را یافتم، خدا را یافتم
و هرچه باختم مهم نیست ...
آموختم که مسئول تمام ماجراهای زندگیم فقط خودم هستم و بس ...
از این لحظه به بعد تقدیر برای من معنی و مفهومی ندارد 
چون تقدیر من تقصیر من است ..

 


نويسنده : مریم


شما

آثار هنری به دو دلیل ارزشمند هستند :

1. توسط استادان ماهر به وجود امده اند

2. تعدادشان محدود است

پس نتیجه میگیریم :

شما گنج پر ارزشی هستید ، چون که :

توسط بزرگترین استاد خلق شده اید و تنها یکی هستید...!

 


نويسنده : مریم


چادر

چادر مشکی تو برایت امنیت می آورد

خیالت راحت،

 

گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند


نويسنده : مریم


روزگارم این است

روزگارم این است :

    دلخوشم با غزلی

         تکه نانی ، آبی

              جمله ی کوتاهی

                         یا به شعر نابی

و اگر باز بپرسی گویم :

       دلخوشم با نفسی

             حبه قندی ، چائی

                     صحبت اهل دلی

                         فارغ از همهمه ی دنیایی ...

 

 


نويسنده : مریم


اگرشما..

ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﻫﯿد،

در بهترین حالت ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﺍﺩﻩﺍﯾﺪ؛

ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﻫﯿﺪ،

ﺑﻪ ﯾﮏ ﻧﺴﻞ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﺍﺩﻩﺍید ...


نويسنده : مریم


حاکم کل مناطق میشود

 

عاقبت یک روزمغرب محو مشرق میشود

عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق میشود

عهد میبندم زمانی که نه دور است و نه دیر

مهربانی حاکم کل مناطق میشود

اللهم عجّل لولیک الفرج

 


نويسنده : مریم


بدون شرح
نويسنده : مریم


صبح که بیدار شدم...

دیشب با خدا دعوایم شد. با هم قهر کردیم ... 

فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد.

 رفتم گوشه ای نشستم.

 چند قطره اشک ریختم و خوابم برد.

 صبح که بیدار شدم. مادرم گفت:

" نمیدانی از دیشب تا صبح چه بارانی می آمد"...


نويسنده : مریم


نمونه سوال...

troll-2.jpg


نويسنده : مریم


هیچ!!

از تمام چیزایی که داری خدا رو جدا کن !

چی داری؟ هیچ

 حالا به همه نداشته هایت ،خدا رو اضافه کن !

 چه کم داری؟ هیچ

 

 


نويسنده : مریم


آسمون باش

اگه كسي رو دوس داري ...

نه براش ستاره باش نه آفتاب

چون هر دوشون مهمون زودگذرن !!!

براش" آسمون باش" كه هميشه بالاي سرش باشي


نويسنده : مریم


چه ماهی؟

d1daf323afe972fb8e2520c52ba85372-425


نويسنده : مریم


کلیدها دست توست...... خدایا....

مهم نیست که قفل ها دست کیست!

                             مهم این است که

                                           کلیدها دست خداست..

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نويسنده : مریم


هرچه که هستی بیا توبه شکستی بیا

نويسنده : مریم


تاحالا عاشق شدی؟

نويسنده : مریم